مهمترین بخش جمله، متمم است. متمم، گرامر کل جمله را تعیین میکند. متمم، گویی دستنوشته تئاتر است. معنی فعل متمم، در مورد چگونگی ظاهر شدن بازیگران نقش در جمله، چگونگی نشانگرهای آنها، تصمیم میگیرد.برای ساخت جمله به شکل صحیح، باید معنی هر فعل دانسته شود، و دانست چه بازیگرانی میتوانند یا باید ظاهر شوند. مهمتر از همه دانستن جزئیات در موردفاعل، مفعول ومتمماست.
افعال بدون فاعل
تقریبا همه افعال اسپرانتویی باید فاعلداشته باشند، ولی چندین فعل چنان بازیگرانی نیاز ندارند. آنها بدون فاعلند:
- tagiĝi
- روز شدن:شکل مصدری فعل به تنهایی برای جملهسازی کامل کافیست: Tagiĝisروز شد. Baldaŭ tagiĝosبه زودی روز خواهد شد.
- temi
- Temi نیازی به فاعل ندارد، ولی معمولاpri-متمم نیاز دارد، که موضوع را نشان میدهد : Temas pri politiko.در مورد سیاست است Verŝajne temos pri ni.ظاهرا در مورد ماست چیزی که موضوع دارد، میتواند به عنوان فاعل ظاهر شود : کتاب در مورد ریاضیات است.
- pluvi
- باریدن:دیروز بارید. بزودی خواهد بارید. اگر چیزی غیر از آب باران، مشابه باران بیفتد، آن چیز به عنوان فاعل ظاهر خواهد شد: همه گونه سوالی بر او بارید. سنگها بر آنها باریدند. (آنچه میفتد، نمیتواند به عنوان مفعول ظاهر شود. امکان ندارد: Pluvis ŝtonojn sur ilin.)
افعال غیر متعدی(لازم)
بیشتر افعال بایدفاعلداشته باشند، ولی خیلی از آنها نمی توانند مفعول داشتهباشند. آنها افعال لازم هستند.
- morti
- مردن: فاعل، کسی که زندگیش را از دست میدهد: در خانه نیکوی کوچک مادربزرگ پیر مرد.
- okazi
- اتفاق افتادن:فاعل، عمل یا امری مشابه است: در آن شهر هر ساله نمایشگاه اتفاق میفتد. چه اتفاقی افتاد? چیزی مهم اتفاق افتاد.
- danci
- رقصیدن:فاعل، کسی است که خودش را با رقص تکان میدهد: جوانان با هم رقصیدند. گاهی نوع رقص به عنوان مفعول ظاهر میشود: من با او والس رقصیدم.
افعال متعدی
بسیاری از افعال فاعلدار میتوانند بجزفاعل، مفعول هم داشتهباشند. آنها افعال متعدی هستند:
- vidi
- دیدن:فاعل، کسی است که به وسیله چشمان، چیزی را توجه میکند.مفعول چیزی است که مورد توجه قرار گرفته است: دختر خانه را میبیند. آیا شما تصادف را دیدید?
- preni
- برداشتن: فاعل، کسی است که سبب عمل میشود و چیزی را دارا میشود. مفعول چیزی است که به وسیله برداشتن به فاعل منتقل میشود: او(زن) بشقاب را از قفسه برداشت.
- helpi
- کمک کردن،فاعل، آسان کننده است. چیزی که وظیفه یا کارش آسان کرده شدهاست، میتواند مفعول باشد: آنها بینوایان را کمک کردند. همچنین میتوان استفاده کرد ازal-متمم به جای مفعول: ممکن است من بتوانم به شما کمک کنم .
افعال توصیفی
افعال توصیفی، توصیف را به فاعل یا مفعول ربط میدهد. چنان توصیفی متممنامیده میشود. معمولا نشانهای ندارد.
- esti
- بودن،فاعل، چیزی است که نوعی کیفیت دارد. کیفیت به عنوان متمم ظاهر میشود: La domo estas granda. پدر من راننده بود.
- fariĝi
- شدن، مفعول، چیزی است که دارای گونهای کیفیت است. کیفیت مانند متمم ظاهر میشود:فضا خوب شد. آنها دزد شدند.
- opinii
- عقیده داشتن،فاعل، کسی است که عقیدهای در مورد کیفیت چیزی دارد. مفعول چیزی است که کیفیتی دارد. کیفیت خودش به عنوان متمم مفعول ظاهر میشود : خواهرم در مورد کوششهای تو معتقد است، پوچ هستند.
IG-افعال
افعال ساخته شده به وسیله پسوند IG همیشه متعدی هستند. آنها علت نتیجه را نشان میدهند. فاعل همیشه علت یا مسبب است. ریشه یا ریشههای قبل از IGنتیجه را نشان میدهند .
اگر نتیجه IG-فعل چگونگی یا کیفیت (موقعیت، هویت...)باشد، مفعول کسی است که آن کیفیت یا چگونگی،... را دریافت میکند:
- lacigi
- خسته کردن:مفعول چیزی است که خسته میشود: صحبت کردن زیاد او(مرد) را خسته کرد. سفر حتما شما را خسته میکند. این دارو خوب است، ولی مصرفکننده را خسته میکند.
- edzinigi
- ازدواج کردن:مفعول، چیزی است که همسر(زن) میشود: من دخترم را همسر نمیکنم . او(مرد) ازدواج کرد با او به وسیله حلقه ازدواج در قبال خواست پدر او(زن).
در مورد برخی IG-افعال نتیجه عملی غیر متعدیاست. آنموقع IG-فعل را از فعل دیگری ساخته اند که غیر متعدی است. در مورد اینگونه IG-فعلها مفعول، فاعل فعل اصلی است:
- bruligi
- سوزاندن:مفعول، چیزی است که شروع به سوختن میکند: پس از بیماری عفونی معمولا لباسهای بیمار را میسوزانند. آفتاب جنوب سر برهنه را میسوزاند.
- sidigi
- در حالت نشستن قرار گرفتن: مفعول، کسی است که در حالت نشسته قرار گرفته: او(زن) به سرعت کودک را روی بازوان گرفت و آنرا روی زانوان خودش نشاند. او(مرد) سگ را دوباره روی صندوق نشاند.
در مورد برخی IG-افعال نتیجه عمل متعدیاست. در آن صورت IG-افعال از فعلی ساخته شدهاست، که متعدی بودهاست. دو روش برای استفاده از آنگونه IG- وجود دارد. مفعولIG- فعل میتواند فاعل فعل اصلی باشد، یا مفعول فعل اصلی.
- sciigi
- مطلع کردن:مفعول، آن کسی است که از چیزی مطلع میشود: Ŝi sciigis min pri la novaĵo.مطلع کردن او(زن)مرا در مورد خبر، مطلع کرد. مفعول میتواند چیزی که در مورد آن مطلع شده هم باشد: Ŝi sciigis la novaĵon al mi.
- memorigi
- یاد آوری کردن:مفعول، میتواند آن کسیکه چیزی را یه یاد میاورد، باشد: آن در مورد کودکیم به من یادآوری کرد. مفعول میتواند خاطره باشد: آنچیزی که کودکی مرا به یادم میاورد.
نمی توان هر دو امکان را همزمان استفاده کرد: Ŝi sciigis min novaĵon. نمیتوان گفت: Tio memorigas min mian infanecon.
IĜ-افعال
افعال ساخته شده با IĜهمیشه غیر متعدی(لازم) هستند.
IĜ-افعال معمولی عبور به حالت جدید را نشان میدهند. ریشه یا ریشههای قبل از IĜ نتیجه یا حالت جدید را نشان میدهند. فاعل IĜ-فعل معمولی،چیزی است که به حالت جدید وارد میشود. مسبب گذار، معمولا در جمله نمیاید. مسبب IĜ-مورد علاقه نیستند افعال :
- malpuriĝi
- کثیف شدن:فاعل، چیزی است که کثیف میشود: لباس من کثیف شد.
- glaciiĝi
- یخ زدن:فاعل، آن چیزی است که یخ یا یخی میشود: آب یخ میزند.یخ زدن
- edziniĝi
- همسر شدن:فاعل کسی است که همسر میشود: آیا شما میخواهی همسر من بشوی ?
IĜ-افعالی که از افعال متعدی ساخته میشوند، در مورد نتیجه یا تغییر حالت نیستند، بلکه در مورد عملی هستند، که بخودی خود اتفاق میفتند. یا مسبب وجود ندارد، یا کسی در مورد مسبب احتمالی علاقهای ندارد. فاعل IĜ-فعل، فاعل فعل اصلی است. در اینگونه افعال، IĜ بنابراین برای معکوس کردن نقشجملهها عمل میکند.آن شبیه pasivoمجهول است. در افعال مجهول واقعی، مسبب حتما وجود دارد، با وجودی که احتمالا مورد اشاره قرار نگرفتهاست.
- detruiĝi
- خراب شدن:فاعل، چیزی است که به طور کامل صدمه دیده یا ویران شده است. آیا کسی آنرا خراب کرد، آیا آن به وسیله خودش آنگونه شد، آنرا IĜ-فعل نشان نمیدهد : این خانه در زمان جنگ خراب شد. تمام نقشههای من خراب شدند. فعل اصلی detrui به این معنی است "سبب صدمه یا در هم ریختن شدن": جنگ خانهها را ویران کرد.
- ruliĝi
- غلتیدن: فاعل، چیزی است که با چرخش بدور خود، یا وسیله نقلیهایست که به دلیل چرخش چرخهایش، حرکت میکند: غلتاندن یعنی "حرکت چیزی به وسیله چرخشش یا چرخش چرخهایش": حالا سنگ بزرگ را به طرف من بغلتان. فروشنده گاری خودش را در جهت خیابان غلتاند.
- komenciĝi
- شروع شدن: فاعل، چیزی است که در مورد بخش اولش صحبت میکنیم: Tiam komenciĝis la milito. آنموقع جنگ شروع شد.Lia nomo komenciĝas per "Z". نام او با"Z"شروع میشود. Komenci شروع کردن "kaŭzi komencon, fari la unuan parton de io"سبب شروع بودن،انجام دادن بخش نخست چیزی: است:Ili komencis sian vojaĝon.آنها سفر خود را شروع کردند Ŝi komencis paroliاو شروع به صحبت کرد.